بی سیمچی

من دست بوس توام که خاکریز را لمس کرده‌ای، خون را دیدی، مرگ را به سخره گرفتی و هم‌چنان در انتظار شهد شهادت می‌سوزی!

بی سیمچی

من دست بوس توام که خاکریز را لمس کرده‌ای، خون را دیدی، مرگ را به سخره گرفتی و هم‌چنان در انتظار شهد شهادت می‌سوزی!

بی سیمچی

هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد!

یاد شهدای عزیز تنها با دیدن عکس آنها زنده نمی‌شود. زنده نگه داشتن یاد آنها در تداوم راهشان است،چرا که کار آنان ناتمام مانده است. شهید امیر اربابی

بایگانی
آخرین نظرات

۲۱ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۰۹
آذر

استاد فاطمی می فرمایند:

خانمی است شوهرش بسیار متدین و اهل نماز و روزه

خانم افسرده شده است. رسیدگی کردیم دیدیم ۲۰ سال این آقا صبح گفته خداحافظ

شب گفته سلام. بله، همان آدم مومن مقدس. نماز جماعتش را همه در مسجد خوانده 

و آمده است. بله بعضی ها دین را مسخره کرده اند. دین این نیست که عزیز من. شب 

می آید خانه. حاجی شام داریم ، بیاورم؟ با یک لحنی می گوید: چی داریم؟ یک لقمه خورده می گویند حاجی خوابش برد. صبح هم بیدار شده نماز و تعقیبات. بعد هم با اخم خداحافظ نه یکی نه دوتا، بلکه یک گونی پرخانم ها نامه نوشتند.


حرفشان این است که جیبمان پر از پول است

طلا، امکانات و خانه بزرگ.... ولی محبت ندیدیم.


این موضوع یک طرفه نیست. از آن طرف آقا داریم که خانم افسرده اش کرده است. 

این قدر خانم بداخلاقی کرده آقا نمی داند چه کار کند؟ یک خرده بنشینید محاسبه 

نفس بکنید. در بهار درختان را هرس می کنند، چندتا گل می کارند. چند تا گل بکارید

گل رافت و عطوفت بکار

خانم، آقا! ببینم می توانی اخلاقت را خوب کنی می توانی فریاد نزنی می توانی غضبت 

را کنترل کنی وقتی به باغچه رسیدگی می کنند، بعضی گیاه ها را که خشک شده

در بهار از ریشه در می آورند. این تکبر را بیندازید دور. گیاه از خود راضی بودن را بینداز دور

پس کی می خواهیم متحول شویم ؟ 


  • علی صالحی